معنی تصادفی و انتخابی

لغت نامه دهخدا

انتخابی

انتخابی. [اِ ت ِ] (ص نسبی) اختیارشده و برگزیده. (ناظم الاطباء).


تصادفی

تصادفی. [ت َ دُ] (ص نسبی، ق) ناگهانی. اتفاقی.

فارسی به عربی

انتخابی

اختیاری، انتخابی، متبنی


تصادفی

حادث عرضی، ظرفی، عرضی، عشوائی، غریب، لونی، مشکوک

عربی به فارسی

انتخابی

گزینشی , انتخابی , گزینگر

فرهنگ فارسی هوشیار

انتخابی

اختیار شده و برگزیده

مترادف و متضاد زبان فارسی

تصادفی

اتفاقی، حادثی، غیرمترقبه، تصادفتصادف

فارسی به آلمانی

تصادفی

Unfall (m), Unfall, Zufall (m), Zufälliges ereignis (n), Zufaellig


انتخابی

Optional [adjective]

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

انتخابی

گزینشی

معادل ابجد

تصادفی و انتخابی

1655

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری